Saturday, June 23, 2007

زبان‌های بدوی

Image and video hosting by TinyPic
اگر دشت‌ها قرمز بودند، زبان‌ها سبز
سبز مثل ِ خون، قرمز درخت‌ها
چهره‌ها از شادی سبز،
قرمز از تهوع، قرمز
کپک مثل ِ دشت‌ها،
سینه‌های صاف سبز،
قرمز ِ مسی، چراغ‌های راهنما،
اگر حرکت کرده بودیم، قرمز
دشت‌ها، گِل.
تابلوهای اعلانات سبز،
مثل ِ قدیم‌ها که دشت‌ها،
قرمز بودند،
مثل ِ گذشته‌ها
که زبان‌ها و سق‌ها
چشم‌های سبز ِ تو بودند
قرمز، از میان‌شان لیز می‌خوردم
ناخن‌ها سبز بلند می‌شدند
مثل ِ خون، سبز
رنگ ِ خشم، سبز
یعنی قلب؛ آب و گِل ِ ما
قرمز بود، قرمز
مثل‌ ِ پشت ِ گوش،
کرم‌های شب‌تاب سبز می‌درخشیدند
رگ‌های زیر ِ پوست،
لب‌های سبز را لمس می‌کردند،
گزنه‌ها قرمز بودند،
مثل ِ لامپ ِ لوازم ِ برقی،
که سبز بودند، چون
دشت‌ها قرمز بودند، انگار
که دشت‌ها زبان‌اند و آسمان
هنوز آبی بود،
ما استوار راه می‌رفتیم،
و تو
این‌جا بودی


اولریکه درسنر
Ulrike Draesner

نام ِ مادری‌ی شعر
frühsprachen

ترجمه از اینجانب

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

jaleb boud.

June 30, 2007 7:42 PM  

Post a Comment

<< Home