چندتا دوخطی
دَمی
دمی به صدایِ خود گوش میدهم.
دمی فراموش میکنم گوش را.
رگه
رگههای بیرگی را سوختم،
روزهای خستگی را روفتم.
جاده
راهزنان بیراهه میبندند.
راهبران رو به سقوط.
رشتهها
رشتهها پنبه شد.
پنبهها سوخت.
تولّد
به وجود میآیم
هنگامی که در تو آرام میگیرم...
پ. ن.: این دوخطیها در زمانهای مختلف نوشته شدهاند و هیچربطی به هم ندارند.
دَمی
دمی به صدایِ خود گوش میدهم.
دمی فراموش میکنم گوش را.
رگه
رگههای بیرگی را سوختم،
روزهای خستگی را روفتم.
جاده
راهزنان بیراهه میبندند.
راهبران رو به سقوط.
رشتهها
رشتهها پنبه شد.
پنبهها سوخت.
تولّد
به وجود میآیم
هنگامی که در تو آرام میگیرم...
پ. ن.: این دوخطیها در زمانهای مختلف نوشته شدهاند و هیچربطی به هم ندارند.
8 Comments:
و میمیرم آنگاه که می میرم.
قطعه تولد جالب بود..کجایی پدرام خان خبری ازت نیست؟؟
ghashang budan hamashun ama tavalod ghashangtar bud
man filter shodam baz ham jabeja shodam dige inja minevisam
بودنت تنها حضور یک آدم نبود . نیرویی بود که می آمد ملحفه ها را به هم می ریخت . کتابها را جابه جا میکرد . ظرفها را از کابینت بیرون می آورد . میوه ها را می آورد وسط اتاق . بودنت به معجزه ای می مانست که مسیح میکرد . حضور یک رود بود توی بستر خشک یک کانال که کنده اند تا آب را بردارند ببرند به جایی که زمین ترک خورده از خشکسالی .
مشروب بهانه بود ، دلم هوس خودت را کرده بود . سیگار تمام شده راهی بود که تو را میکشاند به خانه ام .
سلام پدرام.در پست جدید دعوتی ازت کردم که اگه لطف کنی و بخونیش ممنون میشم
kojayi pedram?????????????? emrooz 26 april e, baba keselie bahar cheghadr gereftatet
سلام،مدتیه اسباب کشی کردم رفتم این طرف،بیا به خانه ام...هوای خانه ات را هم تازه کن
:)
Post a Comment
<< Home