Saturday, March 19, 2005


نوروزی دیگر

( رو به روی آینه می شینم و فکر می کنم: )
یک سال دیگر هم گذشت. با همه ی چیزهایی که داشت و نداشت –چه خوب و چه بد- گذشت. تمام شد. تا حالا از خودت پرسیدی پارسال چند تا دلُِ شکوندی؟ می دونم، حتماً دل خودت هم شکسته. امّا خود تو چقدر تو زندگی اطرافیات نقش داشتی؟ چندتاشونو نا امید کردی، وقتی که با امید کنارت بودن؟ اصلاً کار خوبی هم کردی یا ...؟
- بگذار فکر کنم. آره. یه چندتایی.
- می تونست بیشتر باشه؟
- معلومه، خیلی.
حالا از فردا چی کار کنم؟ بازم روز از نو روزی از نو؟
- فکر کن. عشق بورز. دوست داشته باش. مهربون باش و دعا کن که توان انسان شدن پیدا کنی. توان انجام خیلی چیزها برای انسان شدن. گوش کُن:

" توان دوست داشتن و دوست داشته شدن
توان شنفتن
توان دیدن و گفتن
توان انده گین و شادمان شدن
توان خندیدن به وسعت دل، توان گریستن از سویدای جان
توان گردن به غرور برافراشتن در ارتفاع شکوهناک فروتنی
توان جلیل به دوش بردن بار امانت
و توان غمناک تحمل تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی یِ عریان. " *

آمین!



--------------------------------------------
* شاملو

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام !
تبريک اول به خاطر نوروزی ديگر !تبريک دوم به خاطر نوشته های زيبای شما ! تبريک سوم به خاطر اسم قشنگ وبلاگتون ! من اين ترانه با صدای فرهاد را خيلی دوست دارم:يه شب مهتاب ٬ماه مياد به خواب و.......
اميد وارم اين نوروز نه دل کسی بشکند و نه کسی سنگ دل شکن باشد ! ( هر چند بعيد است ) ...آمین توان غمناک تحمل تنهايی را هم بلندتر از هر آمينی گفتم : آمــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــن !
سبز زی !

March 24, 2005 9:01 AM  
Anonymous Anonymous said...

سلام پدرام جان.
سال نو مبارک
سال خوب و پر از شادی و سربلندی برایت آرزو می کنم.

March 25, 2005 4:33 PM  

Post a Comment

<< Home