Sunday, February 20, 2005


ناتنی
مهدی خلجی

یکی از رمان هایی که چند وقت پیش خوندم و می تونم بگم که ارزش خوندن هم داشت ناتنی بود. با اینکه خودم رو منتقد نمی دونم اما در نقش یه نفر که نیم دُنگ احساسات خدادادی داره و به هنر و ادبیات هم علاقه منده هوس کردم که اینجا چند کلمه ای درباره ش بنویسم. گرچه ماهییت یک وبلاگ هم چیزی بیش از این نیست.

داستان ناتنی از زبان اول شخص روایت می شه. از زبان شخصی به نام فؤاد مشکانی که ساکن اروپا ست. بعد از برخورد با چهره ی زنی در رستوران یک هتل به یاد زندگی گذشته ش می افته. یاد دوران کودکی در قم، دوران درس طلبگی، شروع انقلاب، دختری که سال ها عاشقش بوده و عشق های دیگر ....

رمان از ابتدا تا انتها بسیار سلیس و روان بیان می شه و همین لحن خوب باعث شیرینی بیشتر برای خواننده است. هر چند گاهی اوقات اتفاق های لوس و بی موردی که بود و نبودشان فرقی برای داستان نداره ضد حال هایی رو به خواننده می زنه. برای مثال علت علاقه ی یک خانوم منشی خوش آب و رنگ که در مطب دکتری (طبق روایت رمان) مشهور در تهران کار می کنه به لاس زدن با پسر شانزده هفده ساله ی شهرستانی با پیراهن یقه آخوندی و ته ریش چی می تونه باشه؟

گذشته از موردهایی از این سبک ناتنی روایتی است شیرین برای مقدس شمردن تن هر انسان.

شاید به دلیل زبان صریح و بی پرده ی رمان و به نقد کشیدن ناتن اندیشان امکان نشر آن در آینده ی نزدیک در داخل ایران مقدور نباشه


natani Posted by Hello

0 Comments:

Post a Comment

<< Home