8femmes
هشت زن
جالب است که این نمایشنامه اینقدر خوب فیلم شده، بدون ِ آنکه رنگ و بوی تئاتریاش را از دست بدهد.
روز ِ عید ِ کریسمس در ویلای خانوادهای متموّل در فرانسهی دههی پنجاه، خانوادهای متشکل از هفت زن و یک مرد را میبینیم شامل ِ
مارسِل (پدر ِ خانواده)، گابی (همسر ِ مارسل)، سوزان و کاترین (دخترهای مارسل و گابی)، مادر ِ گابی، آگوستین (خواهر ِ گابی)، مادام شانل (آشپز) و لوییز (خدمتکار).
در روز عید وقتی خدمتکار ِ جوان به اتاق ِ« مارسل» میرود جسد ِ خونآلود ِ او را روی تخت میبیند که به ضرب ِ چاقو از پشت کشته شده. در این بین «پیراِِت» (خواهر ِ مارسل) -- چون سابقاً رقصنده و استریپر بوده و به همین دلیل مورد ِ نفرت ِ «گابی»، سالها به طور ِ مخفیانه با برادرش در ارتباط بوده و اخیراً نیز خانهای نزدیک به خانهی آنها خریده است -- سرمیرسد و ادّعا میکند که زنی ناشناس خبر ِ کشته شدن ِ مارسل را به او گزارش کرده. اعضای خانه نیز به دلیل ِ قطع ِ تلفن، خرابی ِ اتومبیل -- که هر دو خرابکاریهایی ِ تعمّدی به نظر میرسند -- و همچنین بارش ِ سنگین ِ برف و در پی ِ آن غیر ِقابل ِعبور بودن ِ خیابان، امکان ِ دسترسی به پلیس را ندارند و آرام بودن ِ سگها در شب ِ گذشته حکایت از عدم ِ ورود ِ قاتلی غریبه به خانه دارد.
به این ترتیب هشت زن ویک مرد ِ مرده در محیطی محبوس هستند و در بین ِ کشمکشها و سوءظنهای پیدرپی و پیچوواپیچ پردهها یکییکی از رازهای زندگی ِ زنها برداشته میشود:
گابی با همکار ِ شوهرش رابطه دارد و تصمیم به ترک ِ خانه را داشته اگر مارسل هنوز زنده بود.
سوزان؛ دختر ِ بزرگ ِ خانواده، از مارسل -- که تازه متوجه شده پدر واقعیاش نبوده -- حامله است.
مادربزرگ اعتراف میکند که در جوانی شوهرش را با زهر به قتل رسانده، چون طلاق در عرف ِ جامعهی آنزمان پذیرفته شدنی نبوده.
از آگوستین (خواهر ِ گابی) که ترشیدهی بداخلاقی است و دخترهای این دوره زمانه را به خاطر ِ سینما رفتن، سیگار کشیدن و اینکه جای دامن شلوار میپوشند بیعفت میخواند و خواهرزادهی کوچکش را هم به خاطر ِ خواندن ِ کتابهای جنایی سرزنش میکند، نامهای عاشقانه کشف میشود که برای مارسل نوشته بوده.
لوییز (خدمتکار ِ جوان) -- که تازه چندماهیست استخدام شده -- پنج سال است که مارسل را میشناسد و اصلاً به خاطر ِ اوست که به این خانه آمده.
مادام شانل ِ آشپز هم سالهاست که رابطهی عاشقانه با پیراِت دارد و از اینکه میدیده پیراِت برادرش را بیشتر از او دوست میدارد ناراحت بوده، که این یکی مشخصاً در اروپای دههی پنجاه غیر ِقابل ِقبولتر از شیطنتهای سایر ِ زنهای خانه بوده است، تا جایی که میشنویم گابی با فخر به او میگوید: من با آدمی با گرایش ِ شما اصلاً صحبتی ندارم!
به این ترتیب به جز دختر ِ کوچک خانواده، بقیه همه انگیزهی لازم را برای قتل ِ مارسل داشتهاند. تمام ِ ماجرا در قالب ِ اثری کمدی-- موزیکال به نحو ِ احسنت پرداخته شده، به طوریکه همهی تلخیها در لابهلای گفتارهای شاعرانه و شوخیهای بکر تبدیل به داستانی بینهایت دلنشین شدهاند. دیدنش را به همهی دوستداران ِ سینما و تئاتر شدیداً توصیه میکنم. در ضمن آخر ِ داستان را هم لو ندادم تا خودتان اگر توانستید ببیند و لذت ببرید. مطمئن هم باشید که همهی حدسهایتان اشتباه خواهند بود!
اطلاعات ِ بیشتر
2 Comments:
سلام...به نظر داستان گیرایی دارد اگه امکانش هست از شناسنامه ی فیلم بنویسید مخصوصن سال تولیدش٬امیدوارم بتونم پیدایش کنم و ببینمش.
پ.ن:نمی دونم اسم فیلم ۸زن نسبتی هم با ۸ مارس دارد یا خیر؟
filmesh kojayie?
Post a Comment
<< Home